رضارضا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره
وب جونیوب جونی، تا این لحظه: 4 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره
آبجی گلمآبجی گلم، تا این لحظه: 19 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

𝒄𝒉𝒐𝒄𝒐𝒍𝒂𝒕𝒆 𝒃𝒐𝒚ღ

💛 خاطرات شکلاتی من :)🍫

تولدمه 🤩🍫

خب خب راستش از آخرین پستی گذاشتم بیشتر از یک سال گذشته .🤭😅 و تو این مدت رمزم رو گم کرده بودم که بالاخره پیدا شد 🚶‍♂️🤦‍♂️ . امروز ۲۷ آبان تولدمه و یه عالمه خوشحالم 🤩🥳 اینو دیروز ابجی گرفت ، گفت بهتره همینطوری بزاریم یادگاری بمونه پس منم میزارمش 😂😁 به قول ابجی ، به عنوان اخرین لحظه‌ی ۸ سالگیم 😅🍫✨ خب دیگه بابای 😁👋 ...
27 آبان 1400

برگشت دوباره

سلام به همه 🌺 من مدت هاست که نبودم ، راستش اصلا نمیدونم آخرین پستم مال چه تاریخی هستش ....🤔😐 اما امروز بالاخره تونستم بیام چون هم خودم بیکار بودم هم آبجی جونم سرش خلوت تر بود که بیاد اشکال هام رو رفع بکنه 😜😅😅 راستش رو بخواین یه عالمه اتفاق هست که نمیدونم اصلا چطوری باید بنویسمشون .🤔🙄 پس میزارم برای یه پست دیگه چون میخوام تند تند دیگه سر بزنم 😊   و اینکه من فعلا مدرسه نمیرم 😪 راستش مامانم نمیزاره که برم آخه میگه خطرناکه ....😖 دیگه اینکه کتاب هامون رو با درس دادن های خانم معلممون تموم کردیم ............................. واییی یه عالمه خوشحالم 😍🤩 خرداد که تموم بشه تابستون با گرماش میاد و قراره یه عالمه آب با...
1 خرداد 1399

❤💚❤💚حال و هوای تعطیلات برای من📆📆📅

سلام دوستای خوبم🙂 امیدوارم که حالتون خیلی خوب باشه .🤗 فکر کنم که همه از کورونا خبر دارین واسه همین ارزو میکنم که درگیرش نشین .😇 اتفاقات من : سه تا از دندونام افتاد . هوراااااااااا 💗ولی خیلی درد داشت.😖 من خیلی وقت بود که پست نمیذاشتم . یه چند نفر از خواهری پرسیده بودن که چرا پست نمیذارم  از همشون ممنونم به خاطر محبتشون 😘 راستش ما کلاس اولیا مشقامون خیلی زیاده 😖😱 حتی بعضی روزها هفت صفحه مشق مینویسیم .😱 ولی الان تعطیلاته و داره حسابی بهمون خوش میگذره . چون نه مشقی هست  نه درسی و نه امتحانی .😍🤩 اما خواهری بیچاره من همش کله اش تو درس  کتابه . 😐😐😪 واقعا این واسه من خیلی رو اعصابه . ایششششش🤢😤🤢😤 ...
13 اسفند 1398

98/10/29 روز برفی💙❄❄

سلام دوستای گلم✋✋ دیروز تو خونه مامان بزرگم بودیم👵❤ . واسه همین خیلی بهمون خوش گذشت .😊 با آبجی یه عالمه برف بازی کردم .😁😁❄❄ حتی دو تا آدم برفی کوچولوو هم درست کردم . خیلی ناز بودن .⛄⛄ عکسا رو آبجی گرفت ولی به اصرار من ، خواستم که عکسای خودمو تو وبلاگ خودم بزارم .😁😁😄😄😃😃 حیاطشون یکم نا مرتب بود . واسه همین معذرت میخوام .☺☺😐😐😉😇😇   گیاه کوچولو تو گلدون  🌿🌿🍀 لباسام بد بود متاسفم . 😐😐☺😕😕 من در حال ساختن گلوله برفی . با اینا به آبجیم حمله کردم 😂😂😀😀 همینجوری خواستم ردپا بزارم 😕😕😯😯. دلیل خاصی نداشت .😀😀 ردپای آبجی ( البته کفشاش بزرگ بودها 😅😅😅😅  ) و ردپای عمو جون و بابا بزرگ و مام...
30 دی 1398

نقاشی های من😍🖍🖌🖍🖌🤩

سلام دوستای خوبم 💖💕 امیدوارم که حالتون خیلی خیلی خوب باشه .🤗🤗 راستش میخواهم که نقاشی هام رو واستون بزارم .😊😊😜 حقیقت این هستش که من و آبجی با هم نقاشی می کشیم 😐😐😉😉. یعنی هر چیزی که اون نقاشی میکنه منم می کشمش.😌😌😛😛 واسه همین بعضی از نقاشی های من یکم زیادی دخترونن.😂😂😅😅😄😄 😄😅😄😌😌😛😛 خوشبختانه اینها رو با ایده خودم کشیدم😊😊😅😅😄😅😄😅 فکر کنم بعضی از شما ها بدونین اینا چی هستن.🤗🤗😊😊 طبق گفته های خواهرم اینا نشان های اعضای گروه EXO هستن . 😐😐😕😕😶😶 یه کوچولو نا مرتبه میدونم ولی خب .....😅😅😄😄🙄🙄     در آخر امیدوارم که همه شما ها که به ندرسه میرین و امتحان دارین بیست بگیرین🤗🤗😚😚😚💖💖💖 ...
16 دی 1398

دندونم 😜😜😜😜

سلام دوستان👋👋 راستش رو بخواین من یکم تحقیق کردم دیدم آبجی بنده درباره شب یلدامون چیزی ننوشته .🤨😐🤨😐😕 منم گفتم بد نیست من این کار رو بکنم.😜😜😜😄😄 عموی جون من تازه عقد کرده به خاطر همین شب یلدا خونه زن عمو اینا بودیم.😃😃😃🤩😍🤩🤗🤗🤗 خوب من فقط یه عمو دارم . ولی خیلی خوش گذشت عالی بود . یه عالمه هم خوراکی خوردم😋😋😋😋😅😅😅 میدونم خیلی عکس خوبی نیست ها ولی من باقالی خیلییییییییی دوست دارم😉😉😉😉😁😁😁😁🤣🤣🤣😂😂😂😘😘😘😘🤩🤩🤩🤩🤩 شما ببخشید☺☺☺☺🙂🙂🙂☺☺☺☺ اما اتفاق دوم اینکه من دندونم افتاد تا الان سه تاشون افتادن . هربارم من کلی گریه کردم.😌😌😌😜😜 آخری رو آبجی کشید خیلی درد داشت 😖😖😖😫😫😫 من زیاد تو عکس خوب نمیفتم 😜😜😁😁😁😁😆😆😆😅😅😅   و در ...
8 دی 1398